شکست و اخراج کامل اطلاحطلبان
دو مرحله انتخابات مجلس هشتم، اراده ملت را در اخراج و شکست کامل اصلاحطلبی و اصلاحطلبان اعلان داشت. جالب است همان دموکراسی یا رای مردم که اصلاحطلبی احکام قرآن را به پایش قربانی کرد، و هاشمی رفسنجانی پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری نهم شدیدا به آن پایبند گردیده!! این گفتمان دینسوز و مجریانش را به هیچروی پذیرا نشد.
نگاهی گذرا به نتیجه انتخابات در تهران، نشان میدهد که مؤمنترین و خوشنامترین افراد از کارگزاران تا ... در طیف اصلاحطلبان مورد قهر یک پارچه مردم، یا همان "میزان رای ملت" واقع شدند. محمد قمی و اسحاق جهانگیری، مجید انصاری یا منتجبنیا و ... هزینه کلان تبلیغات زیانی بود که اصلاحطلبی در راه دموکراسی پرداخت.
جالب است که عملیات خردگرایانه، سنجیده، غیرشتابزده و مدبرانه اصلاحطلبی، سبب شد تا تحلیل نتیجه انتخابات هم پیش از اعلان آن، در مطبوعات بیاید! مثلا "پیروزی کامل اصلاحطلبان با وجودی که مشارکت در تهران چشمگیر نبود"!؟ البته با وجود خیل عظیم خردورزان و سیاستپیشگان و عقلا و تدابیر محفلی در این طیف، انتظار هم جز این نیست!
اما:
1. ورود تنها "محجوب"، آن هم به عنوان نفر سیام به مجلس، و با ملاحظه نحوه تبلیغاتی که پیشتر پنهان آن در مطبوعات آمد، و آشکارش شهر را پر کرده است، بهایی نیست که برایش هزینههای دروغین پرداخت شود.
2. آرای الیاس حضرتی، اسحاق جهانگیری و محمد خوشچهره که نفر یازدهم اصلاحطلبان البته بدون مرحمت در ثبتنام نام او در لیست بود، آنها را در ردیف 20، 21 و 22 مرحله دوم قرار داد. و مجید انصاری که یکی از گزینههای اصلی و قطعی اصلاحطلبان برای ریاست مجلس هشتم!!! بود در ردیف 13 قرار گرفت.
این آْراء چه پیامی داشت؟ خلاصهترین و سریعترین و در عین حال عبرتآموزترین پیام این بود: که ملت داناست و مسؤولیتپذیر! بر خلاف طبل پر سر و صدای هاشمی و خاتمی و کروبی و عوامل آنها در سه سال گذشته، ملت فریب نمیخورد. نامها، پسوندها، و پیشوندها این ملت را تا زمانی که بر اصول پایدار است منحرف نمیکند. بدیهی است نامهای مورد بحث در زمره بیشائبهترین و در عینحال مشهورترین، با تبلیغات فراوان در میان اصلاحطلبان و بریده از اصولگرایان مرحله دوم بودند.
3. ملت به درستی دوبار در انتخابات خاتمی و یکبار مجلس ششم و شورای اول شهر، آرایی را به صندوقها ریخت که به فرموده آن بزرگ وارسته، در مورد محمد خاتمی که مجلس و شورای اول را متولد کرد، خود را نیازمند توبه دید، البته این توبه که وفاداری آگاهانه ملت به نظام اسلامی و رکن رکین ولایت فقیه بود، گرچه با فاصله اما "ریشهای و بنیادی" در انتخابات پی در پی انجام گرفت. الحمدلله رب العالمین.
4. راهیافتگان به مجلس هشتم از طیف موسوم به اصولگرایان با مشاهده و ملاحظه آرای ملت، باید و باید بدانند که:
- ملت از اصلاحطلبی دینسوز و برانداز به سطوح آمده است. هرگونه گرایش فکری، گفتمانی و برنامهای به آن، همچنین رویکرد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به تفکر و روش توسعه و سازندگی از سوی ملت با قهر و طرد رویارو خواهد بود.
- با همه ضعفها، چرخشها و عدم پایبندی به شعارها، باز هم ملت با رای به اصولگرایان در حقیقت اصولگرایی خود را اعلان داشت. زیرا ملت از برخی مواضع مجلس هفتم، و چهرههای مشهور آن به شدت دلزده و نگران و ناخشنود بود. در نتیجه مجلس هشتم نباید با استمرار رفتار و گفتاری که مجلس هفتم را به میدان مخاصمه با خواستهای اصولی ملت تبدیل کرده بود، به تکرار آن بپردازد. به سخن دیگر "غرور رایآوری" بر این وکلا چیره نگردد، تا به استمرار روش گذشته بپردازند.
- رؤسای احزاب و گروهها و برخی چهرههای سیاسی مانند ناطق نوری و عسکراولادی با شکست مفتضحانه اصلاحطلبی، این نکته را دریابند که ملت هوشیارتر و آگاهتر از پیش این بنیان شوم را "دفن" کرده است. رفتارهایی مانند دیدار و مذاکره و مراوده، میهمانی و دوستی با سازمان نامشروع مجاهدین، یا محمدرضا خاتمی دبیر سابق حزب مشارکت، راهکارهای صرفا سیاسی و در نهایت بیحاصل است، که تنها به ضبط و ثبت میزان دینداری و اصولگرایی عاملان آن میانجامد.
- این که خاتمی خود را پیر و بازنشسته بخواند، و ایادی از پیش تعیین شدهاش به مرثیهسرایی و جوان کردن و بازگرداندنش میدانگردانی کنند، یک ترفند مظلومنمایانه یا تست ملی است، که البته پس از نتیجه انتخابات مجلس هشتم نشان از بیخردی یا نادیده گرفتن شعور ملی دارد. اما به درستی پیام این انتخابات جوانمرگ کردن اصلاحطلبی توسط ملت است که محمد خاتمی نماد روحانیت آن گردیده، و بوش معرف و مؤید مشروعیت آن. بنابراین فحاشی، تخریبگری، فتنهانگیزی و رفتارهای جنونآمیز کارگزاران قیصر یا حامیان خاتمی علیه اراده خداپسندانه ملت، راه به جایی نخواهد برد.
منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی